داستان COVID من: “اضطراب و نگرانی مداوم من را تمام شب ها بیدار نگه داشت و یک ماه را در انزوا گذراند”

COVID-19 شوکه شونده ، ساکن بنگلور ، پادماجا مشهاری را گرفت. این انزوای یک ماهه که یک روانشناس بالینی است ، باعث شد که وی به نیاز به حمایت و کمک به مردم در دوره دشوار پی ببرد. در اینجا او مصیبت شخصی خود را قلم می زند و اینکه چگونه به دیگران که ممکن است به کمک نیاز داشته باشند کمک می کند …

در هفته اول جولای آزمایش covid-19 مثبت شدم. همه چیز از نیمه شب 3 جولای آغاز شد. این کار با ناراحتی کامل و دشواری به خواب رفتن شروع شد. به آرامی ، من احساس لرز کردم و سردرد و بدن درد گرفتم. همچنین احساس می کردم دمای بدنم زیر پتو بالا رفته است. تصمیم گرفتم چیزی بخورم تا بتوانم دارویی تهیه کنم. آن وقت بود که متوجه شدم حس بویایی و چشایی من کمرنگ شده است. من شک داشتم که COVID باشد ، هرچند که باور کردنش سخت بود و می خواستم به آن شک و تردید بدهم. من نمی توانم تمام شب بخوابم زیرا علائم من حتی با داروها کاهش نمی یابد. صبح چند چشمک خواب دیدم و بعد از ناهار دوباره دارو مصرف کردم. هنوز هیچ بهبودی آن موقع بود که شروع کردم به وحشت زدن. من با پدر و مادرم و یک دوست صمیمی تماس گرفتم. نیازی به گفتن نیست که آنها نیز وحشت کردند و پیشنهاد کردند که هر چه زودتر آزمایشی انجام دهم. من سعی کردم با خطوط کمک اضطراری مختلف تماس بگیرم ، اما یا کار نمی کند یا به طور نامحدود مشغول است. در آن زمان ، پدرم با بقیه خانواده ام زنگ خطر را به صدا درآورده بود. تماس های تلفنی در حال آمدن بود. دایی ترتیب من را داد تا از کمک های پزشکی و اسکان لازم برخوردار شوم. طی چند روز آینده ، احساس کردم که کمی احساس بهتری دارم. من به مصرف داروهای معمول تجویز شده برای تب و سرفه ادامه دادم. علائم در شب و شب بدتر می شود. صبح ها نسبتاً بهتر بودند. من هم عرق شبانه را تجربه کردم ، علامت کمتر شناخته شده COVID-19. طی چند روز آینده سرفه من بدتر شد. متعاقباً درد قفسه سینه پیدا کردم. غذا خوردن و صحبت سخت شد. در این زمان ، حس بویایی و چشایی من کاملاً از بین رفته بود. خوابم هم خیلی آشفته بود. دو روز بعد از آزمایش کووید ، همه چیز در مورد انتظار برای نتیجه و مبارزه با خستگی و کاهش اشتها بود. من نمی دانستم بی حالی من ناشی از شربت سرفه یا کووید است یا ترکیبی از هر دو ، اما احساس می کردم تمام روز می خوابم ، تا حدی که از این که از صبح و ناهار بیدار شوم متنفرم. شب قبل از رسیدن نتیجه آزمایش ، بسیار مضطرب بودم و نمی توانستم کل شب را بخوابم. صبح روز بعد وقتی نتایجم اعلام شد ، ترس من درست شد. برای من شوکه کننده نبود زیرا انتظار آن را داشتم. در حالی که می دانستم این به چه معناست و چه مشکلی قریب الوقوع باید دنبال شود ، اما با دانستن اینکه علایم من علت مشخصی دارند ، خیالم راحت بود.

گام منطقی بعدی بستری شدن در بیمارستان بود. دلیل اینکه من این کار را انتخاب کردم این بود که من یک دختر تنها بودم و بدون هیچ اقوام و سرپرست محلی در بنگلور تنها می ماندم. با پیوستن وضعیت COVID مثبت ، فکر کردم که کار سخت تر خواهد بود. مجبورم برای خودم آشپزی کنم در حالی که با خستگی و ناراحتی جسمی دست و پنجه نرم می کنم ، وسایل ضروری را تهیه می کنم ، در صورت بدتر شدن وضعیتم خدمات اضطراری می گیرم و غیره. من پذیرفته شدم ، البته با برخی مشکلات. با این حال ، آنجا مراقبت های مناسب از من انجام شد. من احساس گناه بی حد و حصر می کردم که آیا من ندانسته افراد دیگری را آلوده کرده ام؟ من تماس های اولیه خود را فراخوانی کردم و از آنها عذرخواهی کردم. با این حال ، من یک نگرش بسیار اطمینان از آنها دریافت کردم. در حالی که در بند انزوا بودم ، از طرف خانواده ، دوستان ، همکاران ، چند مشاور از محل کار قبلی خود ، NIMHANS و بسیاری از افراد خوب ، تماس و متن زیادی دریافت کردم. برخی از آنها در طول مدت اقامت من همچنان از من بازرسی می کردند و همچنین قرنطینه Covid را ارسال می کردند. من تحت تأثیر عشق و حمایت همه قرار گرفتم. در همان زمان ، با بی تفاوتی و بی مهری عده ای نیز روبرو شدم. من 9 روز در بیمارستان ماندم. یک روز قبل از تخلیه ، ساختمان من مهر و موم شد (یک هفته بعد از آزمایش مثبت من!). من این حرکت توسط BBMP را درک نکردم. این بدان معناست که نگهداری از خودم دشوار است زیرا قرار بود 14 روز پس از تخلیه در قرنطینه باشم (من در طبقه 3 اقامت داشتم و ساختمان دربندی شده به این معنی بود که نمی توانم مواد غذایی را به آستانم برسانم). من فکر می کردم بعد از ترخیص از وضعیت بهتر می شود ، اما اینطور نبود. با کمک دایی من به تاسیسات دیگری منتقل شدم و در آنجا در قرنطینه نگهداری شدم. من تنها کسی بودم که در تمام طبقه قرار داشت. من مورد توجه پزشکی و غذای مناسب قرار گرفتم. با این حال ، این انزوا بود که من را آزار داد. خودگفتاری منفی و افکار منفی مرا در بر گرفت. من خودم را مقصر همه امور دانستم. من تمام وقت مضطرب بودم و نگرانی ها تمام شب را بیدار می کرد. اشتباه نکن من از ماه مارس که شیوع آن اتفاق افتاده است ، در خانه خود در انزوای خودخواسته مانده ام. این کاملاً متفاوت بود. شما یک برچسب COVID Positive دارید که یک روش درمانی متفاوت را تعیین می کند و در اتاق تنها هستید و هیچ منبعی برای سرگرمی خود ندارید. خوشبختانه ، من اعضای خانواده و چند دوست داشتم که در طول مدت اقامت من در آنجا از طریق گپ های ویدیویی / مکالمه با من همراه بودند. من شروع به پیاده روی در راهروی خلوت کردم و با خواندن و ابتکار عمل خودم را مشغول کردم. آزمون دوم من نیز مثبت ظاهر شد. این بدان معنا بود که من مجبور شدم چند روز دیگر در قرنطینه بمانم. دلم گرفته بود. ناامید شدم و چند شکست عاطفی داشتم. در روزهای آینده خودم را جمع کردم و با ابتکار عمل خود را ادامه دادم. در تاریخ 5 آگوست ، یک ماه پس از آغاز آزمایش سخت ، سرانجام آزمایش منفی دادم. پس از آن ، من به یک مرکز پس از حفره انتقال یافتم که دوباره 14 روز در قرنطینه بودم. چیزی که من را بسیار ناراحت می کرد عدم وضوح مطلق در کل روند بود – از زمانی که با COVID شناسایی شدم تا اینکه قصد داشتم به خانه برگردم. من همیشه در لبه بودم و فکر می کردم چه چیزی در پیش است. هیچ کس نتوانسته است راهنمایی روشنی ارائه دهد و مرا به شخص دیگری راهنمایی می کند که حتی بی سر و ته تر است. تصمیم گرفتم در Assam post COVID به خانه خود بروم. تجارب من با COVID به من یادآوری کرد که چگونه خانواده چنین نقش مهمی در زندگی فرد دارد. ما معمولاً غالباً این مسئله را نادیده می گیریم و چیزهای دیگر زندگی را اولویت بندی می کنیم.

سریع به امروز منتقل می شوم ، هنوز هم دارای آنوسمی و خستگی طولانی مدت هستم. بعد از 10 دقیقه دوچرخه سواری احساس نفس می کنم. قلب من به افرادی که در نبرد خود علیه کوید شکست خورده اند و اعضای خانواده که باید با این از دست دادن مقابله کنند و عزیزان خود را غمگین می کنند ، می پردازد. من خوشبختانه در این زمینه به کمک کمک کردم اما افراد زیادی هستند که حتی هرگز به بیمارستان راه پیدا نکردند و یا از کمک و پشتیبانی لازم برخوردار شدند. با این وجود ، این تجربه صرفاً متعلق به من بوده است و ممکن است منعکس کننده مبارزات مختلف مردم دیگر نباشد.

انزوا بر من سخت بود؛ این زمانی بود که احساس کردم نیاز به برقراری ارتباط با شخص دیگری دارم که او نیز با کوید نبرد کرده بود. من تعجب کردم که آیا همه افراد دیگری که با کوید می جنگند دارای تجربیات مشابه جسمی / روحی هستند یا با موانع عملی / اجتماعی روبرو هستند. من اولین نفری از خانواده ، محل کار / دوستانم بودم که به COVID-19 آلوده شدم. وقتی می خواستم تجربیاتم را برای دیگران تعریف کنم احساس ضرر کردم. وقتی با دیگر اقوام و دوستانم که بعداً آزمایش COVID آنها مثبت شد ، ارتباط برقرار کردم ، متوجه شدم که آنها اضطراب و تجربیات مشابهی دارند. احساس کردم اعتبار دارم. در تمام این مدت ، احساسات / افکار و رفتارهایم را حدس می زدم. “آیا من زیاد شکایت می کنم / بیش از حد شکایت می کنم؟” ، “آیا از نظر احساسی ضعیف هستم / بیش از حد واکنش نشان می دهم / بیش از حد نیازمندم؟”. اعتبار سنجی که دریافت کردم به من فهماند که چگونه داشتن موضع غیرقضاوتی و حمایت از افراد هم رنج و همچنین خانواده / دوستان می تواند چنین تفاوت فاحشی در چگونگی بهبود عاطفی در مرحله پس از کووید ایجاد کند. همانطور که من به مسیر بهبودی خود ادامه می دهم ، چه از نظر عاطفی و چه از نظر جسمی ، دوست دارم همان فضایی را ارائه دهم و پشتیبانی غیر قضاوتی را از دیگران داشته باشم. هدف ایجاد جامعه ای است که در آن افراد به اندازه کافی احساس امنیت کنند تا بتوانند خود را ابراز کنند و همچنین در مبارزه با کووید احساس همبستگی را تجربه کنند. بدینوسیله ، من ابتکاری را به نام ابتکار HealTogether راه اندازی می کنم. این یک ابتکار بهداشت روان ، مبتنی بر تجارب بهداشت روان در اطراف COVID است. از طریق این ابتکار ، من گروه های پشتیبانی را برای افراد مبتلا به COVID تشکیل می دهم. ما همچنین برای افرادی که از عضویت در گروه راحت نیستند و ممکن است بیش از آنچه گروه های پشتیبانی می توانند به کمک نیاز داشته باشند ، درمان فردی را ارائه خواهیم داد.

من همچنین می خواهم از این فرصت استفاده کرده و صمیمانه تشکر کنم از همه کسانی که در این سفر به من کمک کردند. از پزشکان / پرستاران و سایر کارگران خط مقدم که ایمنی خود را به خطر می اندازند ، از اعضای خانواده و دوستان نزدیک که برای کمک به من تلاش می کردند و در طول دوره انزوا شرکت می دادند ، شروع می شود. با تشکر ویژه از همه مسئولان و کارکنان (کارکنان پزشکی و کارگری) در امکانات BSF و CRPF برای کمک و پشتیبانی نامحدود.

آیا با COVID-19 مبارزه کردید؟ ما میخوایم همهچیزو دربارش بشنویم. ETimes Lifestyle تمام بازماندگان COVID را فرا می خواند تا داستان های خود را در مورد بقا و امید به اشتراک بگذارند.
برای ما در [email protected] با عنوان “داستان COVID من” در عنوان موضوع برای ما بنویسید.
ما تجربه شما را منتشر خواهیم کرد.