مرور مجدد آهنگهای معصومیت و تجربه ویلیام بلیک

معصومیت و تجربه دو کلمه ای هستند که اغلب در زندگی با آنها روبرو می شویم. یک کودک شاد و سرحال اغلب با کلمه “برائت” همراه است. هنگامی که همان کودک بزرگ می شود ، شروع به درک جهان می کند و در بزرگسالی به آن نگاه می کند ، می گوییم که او “تجربه” و دانش دنیوی کسب کرده است. با این حال ، همین دو کلمه اغلب درگیری میان ما ایجاد می کنند و س questionsالات مختلفی را به دنبال دارند: آیا کودک همیشه بی گناه است؟ آیا لازم است در روند دستیابی به تجربه ، معصومیت خود را از دست بدهیم؟ آیا تجربه اصلاً اثری از بی گناهی ندارد؟

س Williamالات ذکر شده توسط ویلیام بلیک در “آوازهای معصومیت و تجربه” خود ، که در سال 1789 منتشر شده است ، منتقل شده و سعی در پاسخ دادن به آنها دارد. بلیک یکی از چهره های مهم تاریخ شعر و هنرهای تجسمی عصر رمانتیک است از بزرگترین هنرمندانی که بریتانیا تولید کرده است. عصر رمانتیک ، که بلیک یک شخصیت جدایی ناپذیر از آن بود ، تا حدی واکنش به انقلاب صنعتی بود. از نظر رومانتیک ها ، صنعتی شدن سریع همه چیز را مکانیکی می کرد و احساسات و تجربیات زیبایی را به دست می گرفت. این امر منجر به جامعه ای فاسد ، پول پرست و خودخواه می شود.

بلیک در “آوازهای معصومیت و تجربه” خود دنیای مرتكب بی گناه كودكی را در برابر دنیای بزرگسالان فساد و سرکوب کنار هم قرار می دهد. به نوعی می توان دوران کودکی را با زندگی قبل از صنعتی شدن و دنیای بزرگسالان با عواقب آن برابر دانست. بسیاری از شعرها به صورت جفت در می آیند تا همان وضعیت یا مشکل از دریچه برائت ابتدا دیده شود و سپس تجربه شود. همچنین ، آنها در برابر اقتدار استبدادی ، اخلاق محدودکننده ، سرکوب جنسی ، و دین نهادینه شده ایستاده اند.


‘آوازهای معصومیت’ فقط مجموعه ای از ابیات برای کودکان نیست. چندین شعر دارای لحنی کنایه آمیز است ، و برخی دیگر مانند “رفتگر دودکش” انتقادی از جامعه ای است که بلیک در آن زندگی می کرده است. اگرچه آنها به وضوح به عنوان جشن کودکان و لذت بردن بی رویه آنها از دنیای اطراف آنها در نظر گرفته شده است. ، اشعار موجود در “آوازهای معصومیت” نیز هشداری برای خوانندگان بزرگسال است. آنها این پیام را می دهند که برائت نه تنها به دلیل پیر شدن ، بلکه به دلیل نیروهای بیشمار جامعه از بین رفته است. برخی از مشهورترین اشعار در “آوازهای معصومیت” شامل “چوپان” ، “بره” ، “پسر کوچک سیاه” و “رفتگر دودکش” است.

“آوازهای تجربه” از طریق موازی و متضاد برای ابراز تاسف از راه هایی که در آن تجربه های سخت زندگی بزرگسالان باعث نابودی آنچه در معصومیت است خوب است ، ضمن بیان نقاط ضعف دیدگاه معصوم. این اشعار به بلیک اجازه می دهد در انتقاد از جامعه مستقیم تر عمل کند. وی با شدت یکسان به رهبران کلیساها ، افراد جامعه ثروتمند و والدین بیرحم حمله می کند. بعلاوه ، در “آوازهای تجربه” ، بلیک س questionsال می کند که چگونه می دانیم خدا وجود دارد ، آیا خدایی که اجازه می دهد کودکان فقیر رنج بکشند و مورد استثمار قرار بگیرند ، واقعاً خوب است و آیا عشق جدا از تعامل انسانی می تواند به عنوان یک مفهوم انتزاعی وجود داشته باشد؟ “تایگر” ، “یک پسر کوچک گمشده” و “لندن” از پر خواننده ترین شعرهای “آوازهای تجربه” هستند.

سفری که بلیک ما را طی می کند نمونه ای است از آنچه همه ما در هنگام بلوغ پشت سر می گذاریم و رویاهای خارق العاده کودکی ما به روشی که قبلاً تصور می کردیم به نتیجه نمی رسند. سفر ما را از بی گناهی به تجربه می برد و در طول مسیر ، نتیجه گیری های قبلی خود را زیر سال می برد. برای دنیای مدرن ، که مملو از فساد ، طمع ، خودخواهی و نهادهای فاسد است ، به عنوان پیشگویی برای نجات خود و نسلهای آینده ما عمل می کند.