کپسول عشق: هر بار که رابطه‌ای با هم دارم، احساس خوبی نسبت به خودم دارم

من تا الان نتونستم خودم رو وارد یک رابطه جدی کنم. من “کامل” را برای خودم پیدا نکرده ام و ایده یک فرد کامل برای من کسی است که بتواند مرا از شر شیاطین خودم نجات دهد. من قبول می کنم؛ من یک ذهن پیچیده دارم. وقتی همه چیز به نفع من پیش می‌رود از دیدن افرادی که درد دارند خوشحال می‌شوم. چه در زندگی کاری و چه در زندگی شخصی ام.

من خیلی از ایده در رابطه بودن خوشم نمی آید. فکر اینکه خودم را برای همیشه به یک نفر بسپارم مرا می ترساند زیرا نمی دانم آیا می توانم کسی باشم که می تواند متعهد بماند یا خیر. و در نهایت، تقصیر به گردن من خواهد افتاد و من از اینکه شخص دیگری به سمت من انگشت بگذارد متنفرم.

من چندین رابطه با مردان داشته ام. برخی ازدواج کرده بودند، در حالی که برخی در رابطه بودند. وقتی با کسانی رابطه دارم که قبلاً به دیگری متعهد هستند، وجدانم صدمه نمی‌بیند. از توجهی که از سوی مردان به من می شود لذت می برم و به نوعی من را سرشار از غرور می کند. من خیلی سخت کار کرده ام تا خودم را حفظ کنم و هر روز بهترین ظاهرم را داشته باشم. اکثر مردان هرگز وفادار نیستند. بعضی ها آنقدر بی شرم هستند که حتی وقتی با زن دیگری هستند به من نگاه می کنند. چشمان آنها به طور نامحسوس به تمام من خیره می شود، فقط برای اینکه مرا بررسی کنند. و من از آن به عنوان فرصتی استفاده می‌کنم تا مکالمه‌ای را شروع کنم که بعداً به پیام‌های بی‌پایان، تماس‌ها و در نهایت به یک رابطه جنسی تبدیل می‌شود. وقتی این مردها به من نگاه می کنند، با وجود داشتن یک زن در کنارشان، من بسیار احساس اعتماد به نفس می کنم. این فقط یک چیز دارد – من آنقدر خیره کننده به نظر می رسم که این مردها نمی توانند از نگاه کردن به من خودداری کنند. این اعتماد به نفس زیادی ایجاد می کند و من واقعاً احساس خوبی نسبت به خودم دارم.

این احساس – من آنقدر خوب هستم که حتی مردان متاهل هم برای بودن در کنار من همه چیز را به خطر می اندازند – فوق العاده رضایت بخش است. این احساس رضایت بسیار اعتیاد آور است. وقتی بچه بودم هیچ کس واقعاً از من تعریف نمی کرد. من در نوجوانی هوس شنیدن تعریف و تمجیدهای مردم را داشتم و نیاز به جستجوی تایید تنها با ورود به دانشگاه و سپس شروع به کار بیشتر شد. دیدن اینکه مردم به سمت من جذب می شوند بسیار سرگرم کننده بود. وقتی توانستم مردانی را که قبلاً با شخص دیگری بودند جذب کنم، این به اعتیاد تبدیل شد.

اما قبل از اینکه ماجرا خیلی سمی یا بیش از حد قابل کنترل شود، آن را با آن مرد قطع می کنم. من احساس می کنم همیشه کسی هستم که کنترل می کنم. این به من احساس برتری می دهد که از بین بردن آن بسیار سخت است. من با پنج تا شش پسر قرار گذاشتم و حتی ممکن است ادامه داشته باشد!