برای نویسندگان سن بازنشستگی وجود ندارد: راسکین باند

برای نویسنده پرکار راسکین باند ، نویسندگان هیچ سن بازنشستگی ندارند و اگر او هر روز آزادی نوشتن نداشته باشد زندگی غیرقابل تحمل خواهد بود. او خود را “یک فرد خوش شانس” می داند ، زیرا با انجام کاری که بیشتر از همه لذت می برد: نوشتن ، توانسته است زندگی خود را تأمین کند.

باند با یک کتاب دیگر “چگونه نویسنده باشیم” منتشر شده است که نگاهی اجمالی به نویسندگی نویسنده مردی دارد که کار نویسندگی فوق العاده موفقی داشته است.

این کتاب حاوی نکاتی از توصیه های عملی برای هر شخصی است که مشتاق نوشتن و چاپ است – همه اینها با سبک کم لطفی ، زبون گونه و شوخ طبعانه باند گفته می شود.

نوشتن ، برای باند ، ساده ترین و بزرگترین لذت در جهان است.

“قرار دادن خلق و خوی یا ایده در کلمات ، شغلی است که من واقعاً عاشق آن هستم. من روزم را طوری برنامه ریزی می کنم که در آن وقت برای نوشتن یک شعر ، یا یک پاراگراف ، یا یک مقاله ، یا بخشی از یک داستان یا کار طولانی تر وجود داشته باشد ؛ نه فقط به این دلیل که نوشتن حرفه من است ، اما از احساس لذت. ”

او احساس می کند: “زندگی غیر قابل تحمل خواهد بود اگر من هر روز این آزادی نوشتن را نداشته باشم.”

“مهم این است که به نوشتن ، مشاهده ، گوش دادن و توجه به زیبایی کلمات و چیدمان آنها ادامه دهید.”

به گفته باند ، او می نویسد که همه راضی نباشد بلکه خودش را راضی کند.

“من از استقلال مداوم خود و ضرورت ادامه نوشتن برای زندگی خود و کسانی که زندگی خود را با من تقسیم می کنند و شادی و غم من نیز متعلق به من است ، سپاسگزارم. یک هنرمند نباید زندگی خود را از دست بدهد. به ایمنی یک پیری راحت رضایت دهید. اما نویسندگان هیچ سن بازنشستگی ندارند “، او در کتاب خود ، منتشر شده توسط HarperCollins India نوشت.

او معتقد است که تنها بودن برای هر نویسنده خلاق امری حیاتی است هر چند که این بدان معنا نیست که فرد باید زندگی یک گوشه گیر را داشته باشد.

“افرادی که من را نمی شناسند غالباً این تصور را دارند که من در بالای کوه در شکوه و عظمت تنها زندگی می کنم ، در حالی که من در واقع یک آپارتمان کوچک با یک خانواده 12 نفره دارم – و من مرد دوازدهم هستم ، بازیکنان!”

هنوز او تنهایی را ترجیح می دهد.

“من ذاتاً شخص گرادی نیستم. اگرچه مردم را دوست دارم و غالباً با انگیزه ای با افراد کاملاً غریبه ای دوست شده ام ، اما همچنین عاشق تنهایی هستم.”

او تنها راه رفتن را به راه رفتن با دیگران ترجیح می دهد.

“آن کفشدوزک یا گل رز وحشی اگر من در یک گفتگوی زنده با یک همسفر درگیر شوم ، از توجه من فرار خواهد کرد. نه این که کفشدوزک قرار است زندگی من را تغییر دهد. اما با اعتراف به حضور آن ، متوقف شدن برای تحسین زیبایی آن ، من احترام گذاشته ام به طرح طبیعی چیزها ، که من فقط قسمت کوچکی از آنها هستم. ”

باند به عنوان یک نویسنده ، امید و ناامیدی ، موفقیت و شکست ، مقداری شناخت ، بلکه مدتها غفلت و اخراج انتقادی را نیز شناخته است. با این حال ، او پشیمان نیست.

“من از زندگی نویسنده لذت کامل برده ام ، و یک دلیل این امر این است که زندگی در هند به من آزادی های خاصی را داده است که در جاهای دیگر از آن لذت نخواهم برد. دوستی ، در صورت لزوم. تنهایی در صورت تمایل. حتی گاهی اوقات ، عشق و رحم و شفقت – دلسوزی.”

باند هر کجا می رود ، با نویسندگان جوان یا جوانانی که می خواهند بنویسند ملاقات می کند و آنها همیشه از او س questionsال می کنند.

بنابراین چه چیزی است که فرد برای نویسنده شدن بیشترین نیاز را دارد؟

از نظر باند برخی از خصوصیات عبارتند از: عشق به کتاب ، زبان و زندگی ؛ یک چشم مشاهده یک خاطره خوب اشتیاق؛ خوش بینی و پافشاری

وی نویسندگان مشتاق را به مطالعه توصیه می کند و می گوید کتاب ها برای ذهن خلاق ضروری است و خوانندگان خوب نویسندگان خوبی می شوند.

او همچنین در مورد نوشتن روال ، اهمیت یادداشت ها ، یافتن سبک و صدای خاص خود ، خلق شخصیت ها ، مراحل مختلف در انتشار و هرگز تسلیم شدن در کتاب ، که دارای تصاویر شامیکا چاوز و چایا پرابهات است ، صحبت می کند.