1. شما افسانههای تخیلی برای بزرگسالان و کودکان نوشتهاید، و اکنون «نالا دامایانتی» داستان جاودانه مهابهاراتا را دوباره مرور میکند. الهام بخش نوشتن این کتاب چه بوده است؟
من میخواستم دستم را در نوشتن داستانی تثبیتکننده و نشاطبخش از پوراناس امتحان کنم، داستانی که وابسته به وفاداری به خدا نیست، بلکه به انتخاب و اعمال انسانها بستگی دارد. می خواستم دستم را روی یک کمدی رمانتیک هم امتحان کنم. من هر دو را در داستان دامایانتی یافتم. همه قهرمانان کتاب های قبلی من، چه راوانا، چه دورودانا، چه بالی، چه سیواگامی یا کاتپا، جنگجو بوده اند. من یک قهرمان متفاوت میخواستم که از شوخ طبعی و عقل خود برای پیروزی استفاده کند، و آن قهرمان را در دامایانتی و ضربه جانبی او، همانگا، قو طلایی، یافتم. مبارزه با خدای بدبختی، کالی، و وارونگی داستان افسانه ای کلاسیک شاهزاده ای است که دختری را در پریشانی نجات می دهد. در کتاب من، شاهزاده خانم مردی را که در مضیقه است نجات می دهد و او را برنده می کند.
2. این داستان ابتدا با فرمت صوتی نوشته شد و بعداً به یک داستان کامل تبدیل شد. در صورت وجود، انجام این کار چه چالش هایی داشت؟
فرمت صوتی بیشتر شبیه یک نمایش صحنه ای با نشانه های شنیداری زیاد است. وقتی به رمان تبدیل میشود، نیاز به بازنویسی کامل دارد و باید بیشتر بصری باشد. هر دو شکلهای متفاوتی از ادبیات هستند و دست زدن به سبکهای مختلف سرگرمکننده است.
3. این یک رام-کام است– نوشتن در این سبک برای شما چقدر آسان یا سخت بود؟
نوشتن کمدی همیشه سخت است. این یکی از سخت ترین ژانرها برای نوشتن است، و من می خواستم این چالش را برای رشد به عنوان یک نویسنده قبول کنم. من هرگز از چالش نوشتن طفره نرفتم، و در قالب فیلمنامه، در بیشتر ژانرها کار کرده ام. اما امتحان کردن همین موضوع در یک رمان تجربه چالش برانگیزی بود.
4. داستان از دیدگاه دامایانتی نیز روایت میشود- آیا نوشتن از دیدگاه زنان برای شما سخت یا چالش برانگیز بود؟
من معتقدم جنسیت نویسنده هنگام نوشتن دیدگاه یک شخصیت مهم نیست. حتی هنگام نوشتن رمان های دیگر، من همیشه بسیاری از شخصیت های زن و دیدگاه های آنها را به تصویر کشیده ام. منباهوبالیاین سریال همچنین یک قهرمان زن قوی به نام سیواگامی داشت و مجموعه داستان کوتاه من، «زنان والمیکی» از دیدگاه شخصیت های زن به حاشیه رانده شده رامایانا است. این به همان اندازه چالش برانگیز یا نه چالش برانگیز است که نوشتن از دیدگاه هر شخصیتی، انسانی یا غیر آن.
5. در این داستان، زنی یک شاهزاده را در خطر نجات میدهد – نقشی که از داستانهای معمولی تغییر میکند. در این داستان یک چرخش فمینیستی از مهابهاراتا وجود دارد… نظر شما در مورد آن چیست؟
روایت متعارف نالا دامایانتی رویکرد متفاوتی دارد. این داستان تلخی است که در جدایی نالا از معشوقش نقش دارد. این یک داستان هشدار دهنده از رفتن بر خلاف سرنوشت است. با این حال، بازگویی من متفاوت است. از دیدگاه دامایانتی، داستان رنگ دیگری به خود می گیرد. این داستان زن و شوهری نیست که با بدبختی تسخیر شده اند، بلکه داستان زنی است که شجاعانه در برابر سرنوشت می جنگند و پیروز می شوند. دامایانتی من مؤید زندگی است و همچنین شخصیت برجسته ای به نام ریتوپارنا که از زندگی تا حد زیادی لذت می برد و به سرنوشت و سرنوشت اعتقادی ندارد. در لایهای از یک کمدی عاشقانه لذت بخش، برداشت من دارای لایههای سیاسی-اجتماعی درباره نژاد، کاست، نابرابری و مسائل جنسیتی است.
6. شما با فیلمسازان مشهوری مانند اس اس راجامولی برای کتابهای پیش درآمد «باهوبالی» کار کردهاید و اکنون در حال نوشتن «مهابهارات» هستید. راکیش امپراکاش مهرا. تجربه شما از کار با چنین فیلمسازانی از صنعت چگونه بوده است؟ چیز خاصی که در مورد آنها تحسین می کنید / از آنها آموخته اید؟
اینها اسامی افسانه ای در صنعت فیلم هند هستند. من از هر دوی آنها در مورد اهمیت پیروز شدن داستان بر همه چیز یاد گرفتم. داستانی را که به آن اعتقاد دارید بگویید و آن را خوب بگویید. استراحت در جای خود قرار خواهد گرفت.
7. شما در بازیگری نیز تلاش کرده اید – در سریال های تلویزیونی و تبلیغات حضور داشته اید. کمی در مورد آن به ما بگویید– چه چیزی شما را ترغیب کرد که از نوشتن کتاب به نوشتن برای صفحه نمایش و سپس ظاهر شدن روی صفحه تغییر کردید؟
خیلی وقت پیش، وقتی شروع به نوشتن کردم، این یک سرگرمی بود. حالا نوشتن راهی است که من امرار معاش می کنم. و بازیگری سرگرمی من است. این شانس محض بود که به عنوان یک آنتاگونیست در سریال تلویزیونی بازی کنم. من برای نظارت بر دیالوگها سر صحنه رفته بودم و بازیگر نقش پس از تلاشهای زیاد درست نمیشد. کارگردان از من خواست که این نقش را امتحان کنم و من فکر کردم که سرگرم کننده است. همانطور که فیلمنامه را نوشته بودم، ورود به شخصیت برایم راحتتر بود و در نهایت نقش را بازی کردم. بعد از آن من شیفته بازیگری شدم و شروع به تست زدن کردم. من تا الان در دو آگهی بازی کردم. امیدوارم کارگردان یا تهیهکنندهای با خواندن این متن فرصت بعدی را به من بدهد. من دوست دارم هر جا که زندگی مرا می برد بروم.
8. کارتون و نقاشی هم انجام می دهید. ممکن است کمی در مورد آن به ما بگویید– چه نوع نقاشی هایی انجام می دهید، الهام بخش آنها چیست؟
من چندین دهه پیش برای مجلات مالایالام کارتون می کشیدم. من هنوز هم کمی دست و پا می زنم، کاریکاتورهای افرادی را که با آنها ملاقات می کنم ابله یا خط می نویسم، اما خیلی وقت است که به صورت حرفه ای کاری انجام نداده ام. نقاشی همیشه یک سرگرمی بوده است. من منظره و پرتره انجام می دهم، اما مهارت های من همان طور که از تصاویر ضمیمه دیده می شود بسیار ابتدایی و خام هستند.
نقاشی آناند نیلاکانتان
نقاشی آناند نیلاکانتان
طرحی از آناند نیلاکانتان
9. از نوشتن کتاب ها و ستون ها گرفته تا نوشتن فیلمنامه برای برنامه های تلویزیونی، تا بازیگری، نقاشی، و مربی زندگی – شما بین خیلی چیزها دستکاری می کنید. چگونه می توانید این همه کار را انجام دهید؟
زمان های خاصی برای انجام کارهای خاص دارم. روز من خیلی زود شروع می شود و زمان زیادی را بدون حواس پرتی به من می دهد. کوچینگ زندگی من بر اساس تجربه خودم بیشتر در مورد مدیریت زمان است. من از پوراناهای هندی، رامایانا و مهابهاراتا برای دادن درس زندگی استفاده می کنم.
10. و در آخر، روی چه چیزی کار می کنید؟
پروژه های زیادی هستند که روی آنها کار می کنم. من سه کتاب صوتی دارم که هرکدام یکی درباره شیوا، دیوی و کریشنا از طریق Audible منتشر شده است. من یک برنامه صوتی دارم که با Storytel منتشر می شود. من یک کتاب برای کودکان دارم، “ماهی- فیلی که بر فراز کوه های آبی پرواز کرد” نوشته هارپر کالینز به زودی منتشر می شود. من یک کتاب فصل دیگر برای کودکان از پنگوئن دارم. من “رامایاناهای زیادی، درسهای زیادی” دارم، درسهای زندگی از رامایانا که به زودی به صورت کتاب منتشر خواهد شد. من یک کتاب غیرداستانی خود کمک دارم – “راه آسورا: مسیر راوانا به سوی موفقیت” از طریق انتشارات Jaico. در جبهه OTT، فصل دوم و سوم تاج، تقسیم شده توسط خون در Zee 5 در راه است. من فیلم دو قسمتی مهابهاراتا را به کارگردانی راکیش امپراکاش مهرا دارم. من نوشتن یک تریلر تجاری را به کارگردانی روهان سیپی به پایان رسانده ام. برنامه تاریخی من سواراج در دوردرشان در حال پخش است و هنوز قسمت های بیشتری از تلویزیون پخش نشده است. جدای از پروژه های فوق که نگارش آنها را به پایان رسانده ام، چندین کتاب دارم که از طریق پنگوئن در سه سال آینده منتشر می شود، هم در فضای کودک و هم برای بزرگسالان.