وسواس ادبیات نسبت به خوب و بد

همه ما یک حافظه جمعی مشترک از پدربزرگ و مادربزرگ خود داریم که داستان لرد راما را شکست می دهد ، پادشاه شیطان راوانا. هرکدام از ما خاطره ای داریم که باید به آن نگاه کنیم و در آن بیش از حد در شخصیت های راما و راوانا غوطه ور شده ایم که خصوصیات خوب و بد را مشخص می کنند. علاوه بر این ، داستان در گذشته در جشنواره Dussehra و Diwali مورد علاقه بود. با نزدیک شدن به جشنواره دیوالی در 14 نوامبر ، بسیاری از ما و نسل جوان ممکن است در یک جلسه قصه گویی با بزرگان شرکت کنیم و به همان داستانی گوش فرا دهیم که از کودکی به آن گوش می کرده ایم.

در این واقعیت که مهمترین موضوع حماسه رامایانا خیر و شر است ، شکی نیست. لرد راما تجسم خصوصیاتی مانند نیکی ، درستی و فضیلت است. از طرف دیگر ، راوانا پادشاه اهریمن صفات منفی مانند خشم ، فساد ، حرص و آز ، شر و غیره را مجسم می کند. جالب اینجاست که مضمون خیر و شر فقط به قصه های اسطوره ای و داستان های اخلاقی محدود نمی شود. بلکه نوعی جهانی است. کتابی که در اکثر کتابها قابل ردیابی است. از متون کلاسیک یونانی مانند “ایلیاد” یا “ادیسه” گرفته تا رمان های داستانی پاپ مدرن مانند “هری پاتر” یا “جیمز باند” تا نمایشنامه های شکسپیر ، همه به نوعی پیروزی خیر بر شر را نشان می دهند.

2

این مضمون تکراری خوب و بد این س questionال مهم را ایجاد می کند که چرا ادبیات تا این حد با این دو باین شیوایی وسواس دارد. یا همیشه اینطور بوده است؟ آیا راوانا همیشه شر و راما شخصیت خوب بود؟

در داستان های عامیانه قدیمی ، هیچ کس برای ارزش ها و اخلاق نمی جنگد. داستان های منفرد ممکن است فضیلت های قائمیت یا صداقت را به نمایش بگذارند ، اما در مورد داستان های خوب یا بد هیچ اشاره ای در بین داستان های عامیانه وجود ندارد. در داستانی مانند ‘Jack and the Beanstalk’ ، چه کسی می تواند به عنوان پسر خوب شناخته شود؟ جک قهرمان اصلی است که همه دوستش دارند و او را تشویق می کنند ، با این حال هیچ توجیه اخلاقی برای سرقت وسایل غول ندارد. علاوه بر این ، در یک سطح عمیق تر ، نه آشیل و نه هکتور به معنای ارزش های خوب یا بد نیستند. آنها نماد چیزی نیستند و هرگز از ارزشهای خود به عنوان دلیل جنگ استفاده نمی کنند.

تغییر از خصوصیات اخلاقی مرتبط نبودن با شخصیت ها به شخصیت پردازی چندین شخصیت از آنها به طور عمده در طول جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. به گفته نویسنده آمریکایی کاترین نیکولز: “انگیزه ملی گرایی شدیدی برای ایجاد اسطوره های ملی وجود داشت که ارزش های خوب و ملی را حفظ می کند و منجر به” متحد کردن “افراد ملل مختلف و گروه های فرعی در آن کشورها مانند یهودیان می شود. بورسیه های عامیانه از زمان جنگ جهانی دوم با توجه به کهن الگوها یا اشتراکات میان داستان های عامیانه درگیر بوده است ، انگیزه ضمنی این است که اگر اسطوره ها و داستان های همه ملت ها مشترک تر از تقسیم آنها باشد ، بنابراین مردم همه ملت ها نیز می توانند مشترکات بیشتری نسبت به این تفکر رادیکالی بود که قبلاً به طور مشخص منتشر شده بود تا نشان دهد مردم مردم در یک ملت متفاوت از قوم دیگر هستند. ”

3

جذابیت به سمت داستان های خوب در مقابل شیطان راهی برای پنهان شدن از پیچیدگی های جهان است. معمولاً شرور شرور و مغرور هستند که در بسیاری از فعالیتهای غیراخلاقی نیز غرق می شوند. با این حال ، دلیل اینکه مردم از انجام کارهای وحشتناک دور می شوند معمولاً این است که آنها “افراد خوبی” هستند. مردم به دلیل ساختارهای قدرتمند ریشه دار ، جنایات رخ داده در مقابل آنها را برای دهه ها انکار می کنند و به این افراد آموزش داده شده اند که معتقدند افرادی که کارهای وحشتناک انجام می دهند با برخی از روش های اساسی و به راحتی قابل تشخیص با ما متفاوت هستند.

این مهم باعث می شود درک کنیم که افراد مختلف دیدگاه ها ، خواسته ها و ارزش های مختلفی دارند. هرکسی که در شرایطی قرار دارد می تواند دلیل خوب و موجهی برای انجام کاری که انجام می دهد داشته باشد و همچنان درگیر درگیری و مصیبت باشد. حتی با وجود همه تفاوت ها ، به عنوان انسان ، چیزهای اساسی وجود دارد که ما می خواهیم مانند عشق ، استقلال و امنیت. برای یافتن تعادل بین آن چیزها ، یک عمر طول می کشد و همیشه پیچیده است ، همانطور که اریک بوردون ، خواننده و ترانه سرای انگلیسی ، خاطرنشان کرد: “درون هر یک از ما ، بذر خیر و شر وجود دارد. این یک مبارزه مداوم است که کدام یک برنده خواهد شد. و یکی بدون دیگری وجود ندارد. ”

توسط: Kartikeya Shankar