کتاب جدید پائولو کوئلیو از عملکرد خودش الهام گرفته است

‘کماندار’ ساخته پائولو کوئلیو که این هفته اکران شد ، از تمرین تیراندازی با کمان خود نویسنده الهام گرفت.

این کتاب روابط مربی و مربی را بین پسر و مردی به نام تتسویا دنبال می کند. تتسویا کماندار عجیب است ، گرچه اکنون بازنشسته شده است. وقتی پسری که به دنبال پاسخ می آید ، تتسویا به آنها پاسخ می دهد و زندگی را به زیبایی توصیف می کند و اغلب از تیراندازی با کمان به عنوان مثال استفاده می کند.

کوئلیو در پست اخیر وبلاگ خود نوشت که این کتاب “به نوعی تجزیه تجربه من در تیراندازی با کمان بود.”

وی توضیح داد که چگونه ایده این کتاب را به دست آورد و گفت: “روزی در خانه ام در پیرنه نشسته بودم و فکر کردم که تیراندازی با کمان چقدر باورنکردنی است و می خواستم کتابی درباره تجربه خود بنویسم. من می خواستم بنویسم حداقل برای خواندن ، یا برای خودم متراکم کردن است. من سعی کردم آنچه را که به طور غریزی آموخته ام به خودم یاد بدهم. گاهی اوقات ، وقتی یاد می گیری ، باید بنشینی و بفهمی چه چیزی را آموخته ای. با این کار ، نوشتم کتاب.”

او در پیرنه بود که شروع به یادگیری تیراندازی با کمان کرد. او این ورزش را از کودکی ظریف دیده و به خودش گفته است که روزی آن را یاد خواهد گرفت. او در پیرنه موفق شد کسی را پیدا کند که به او بیاموزد.

“این فرد شروع به آموزش نحوه استفاده از تیر و كمان كرد ، و او اصول كمانداری را به من آموخت. از لحظه ای كه دست خود را باز می كنید از یك تنش شدید به یك آرامش كامل می رسد. و این واقعاً زیبا است ، کوئلیو نوشت: “زیرا شما به حالت خوب شلیک احتیاج دارید. این مسئله در مورد یادگیری چگونگی تمرکز و انجام این نوع ورزش نه به خاطر انجام ورزش بلکه به خاطر انجام کاری است که می خواهید انجام دهید. و بنابراین من آموختم” .

وی ادامه داد که هرگز مربی مانند خود تتسویا را نداشته و سپس ، با ناامیدی نویسندگان مشتاق و طرفدارانش ، اضافه کرد که او مشاوره نمی دهد.

“من نویسندگان جوان را راهنمایی نمی كنم. من كی هستم كه در مورد هر كسی مربی باشم؟ البته ، من برای کلاسهای استاد دعوت نامه می گیرم ، اما هرگز قبول نمی كنم زیرا چیزی برای آموزش ندارم. به نظر من نوشتن یک تجربه به خودی خود است. ”

وی اظهار داشت که چگونه از بازخورد طرفداران لذت می برد ، “من نامه های زیادی در مورد کتابهایم دریافت می کنم ، و گاهی اوقات آنها چیزهایی را می بینند که من ندیده ام و در مورد آنها به من می گویند. من از خواندن اینها بسیار خوشحالم ، زیرا یاد می گیرم از آنها. درباره آنها درباره خودم یاد می گیرم. ”