یوسف (پیامبر) – ویکی شیعه

به این ترتیب یوسف (علیهالسلام) ذیل تأثیر محفظه و جوّ واقع نشد، در به عبارتی زندان، بت پرستان را به سوی خدای یکتا دعوت میکرد، و زندان را مرکز ارشاد گمراهان قرار دیتا بود. پس از چندی، برادران یوسف که به عشق و علاقه پدرشان نسبت به یوسف رشک میورزیدند، او را به چاه میاندازند و پس از مدتی کاروانی اورا از چاه در آورده و به عزیز مصر پوتیفار میفروشند و پوتیفار اورا به عنوان کنیز به همسرش زلیخا هدیه میدهد، اما وقتی زلیخا از او خواست کلیدی او وارد بستر شود یوسف گریزو فرار کرد، ولی پوتیفار فرا میرسد و کل تقصیرات گردن یوسف میافتد یوسف به زندان می رود و هشت سال آنجا میماند، ولی به واسطهی یکی از دوستان عزیز خود در زندان که مدتها پیش آزاد شده و پادشاه مصر آمنحوتب خدمت می نماید و به امداد قدرت تعبیر خواب خوابِ فرمان روا را تعبیر و تفسیر کرده و با خردِ خود به یکی از از عزیزان سلطان تبدیل شده و عزیز مصر میشود؛ البته معبود که عزم فرموده تا به واسطه یوسف، مردمان را به رویکرد نجات و جهت دهی دعوت نماید؛ او را از پستی چاه رهانیده و بلندی منزلت و مرتبت عطا می نماید .. عاقبت پس از سالها دوری او دارای کمک خداوند جوانی را به زلیخا باز گردانده و اساسی او ازدواج میکند؛ و بالاخره پس از سی و یک‌سری سال غربت پدرش را پیدا کرده و او را به کنار خود میبرد. یوسف (علیهالسلام) اهمیت یازده برادر بود، و صرفا کلیدی یکی از برادرهایش به نام بِنیامین از یک مادر بودند، یوسف از تمامی برادران جز بنیامین کوچکتر، و زیاد آیتم علاقه پدرش یعقوب (علیهالسلام) بود. همین هم یک عدد دیگر از مواردی می باشد که یوسف (علیهالسلام) بر عهد خود دارای تعهد ماند. اما اکنون که سپس از گذشت سالها، خود آن زنان آمادگی اعتراف را داشتند، یوسف (علیهالسلام) درخواست کرد تا اورجینال داستان از آن ها پرسیده شود، تا نیز جامعه مصر از بدبینی نسبت به او رهایی یابند و نیز خود او به عهدی که به جهت مکتوم ماندن راز به عزیز دیتا بود، بامسئولیت بماند و همین وفاداری به عهدش را به اطلاع عزیز مصر برساند. گفتند: به خدا عهد که خدا تو را بر ما برترى داد و ما چه خطاکارانى بودیم و چون به گناه خود اعتراف نموده و گواهى دادند که دستور در دست خداست هر که را او بخواهد عزیز مى کند و هر که را بخواهد ذلیل مى سازد و آخر و عاقبت نیک، از آن مردمان پارسا می باشد و معبود اهمیت خویشتنداران است، در سرانجام یوسف هم در جوابشان روش بخشش را پیش کشیده چنین گفت: امروز به خرده حساب ها نمى پردازیم، خداوند شما را بیامرزد. گفتند: اى پدر! اکنون براى ما استغفار کن و آمرزش گناهان ما را از خداوند بخواه ما مردمى خطاکار بودیم، حضرت یعقوب فرمود: بزودى از پروردگارم جهت شما طلب مغفرت مى کنم که او غفور و رحیم است. من که از این جا تکان نمى خورم تا پدرم اجازه دهد و یا این که معبود که احکم الحاکمین هست برایم خط مش راه‌حل اى مشخص نماید. چون همین آیه همین نکته را ابلاغ می کند که یوسف درصورتیکه «برهان» پروردگارش را نمی دید، قصد گناه می کرد در حالی که می بینیم ایشان برهان پروردگارش را مشاهده كرد؛ مراد از عامل معبود همان آگاهى او به اسما و صفات خدا بوده است که به همه پیامبران عطا می شود و آن‌ها را از گناه مصون yousef asadi telegram نگه می دارد. در اینجا بخش اعظم به باز‌نگری وب سایت شماره یوسف اسدی.